Saturday, July 17, 2010

دومین شعر فاضل نظري در كتاب گریه های امپراتور

نگرانی

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم

اصلا به تو افتاده مسیرم که بمیرم

یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا

افتادم و باید بپذیرم که بمیرم

یا چشم بپوش از من و از خویش برانم

یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی ست

من ساخته از خاک کویرم که بمیرم

خاموش مکن آتش افروخته ام را

بگذار که بمیرم که بمیرم که بمیرم

1 comment:

  1. دوستاني كه مي خواهند نظر بدند.
    در قسمت
    COMMENT AS : NAME/URL
    رو انتخاب كنند و اسمشون رو بدند.
    بعد نظرشون رو بنويسند .
    MER30

    ReplyDelete